اگر به ديگران، قوانين خود را نگوييد، نبايد اميد داشته باشيد كه آنان بر پايه ي قوانين شما رفتار كنند

اگر قواعد بازي را ندانيد، امكان بُرد وجود ندارد.

به ياد داشته باشيد كه هر گاه از دست كسي خشمگين و يا برآشفته شديد، اين، قوانين فردي شما است كه ناآرام تان كرده است، نه رفتار طرف مقابل.

قوانين فردي، بر همه ي كنش هاي ما فرمانروايي مي كنند

گر كامروا نشويد، زندگي، خود به خود و به ميزان كافي، شما را دچار رنج خواهد ساخت و نيازي نيست كه با ايجاد قوانين سخت، پيوسته خود را دچار رنج و اندوه كنيد.

كساني كه خود را هميشه خوب و خوش احساس مي كنند، رفتارشان با ديگران بهتر است و به عنوان يك فرد انسان، از توانايي هاي خود بيشتر بهره مي گيرند.

اينكه ديگران، همه ي باورهاي شما را بپذيرند، امري، نشدني است

بيشتر كاميابي من ناشي از اين باور است كه مي دانم توانايي انجام بسياري از كارها را دارم، هرچند كه آن كارها را پيش تر انجام نداده باشم

زندگي، پديده اي دگرگون شونده است، از اين رو، قوانين ما بايد به گونه اي باشد كه به ما اجازه ي سازگاري، رشد و لذت را بدهد.

اينكه احساس كنيد، ارزشهاي مورد نظرتان برآورده مي شود يا نه، بستگي به قوانين فردي شما دارد.

اگر زندگي خود را به گونه اي بنا كنيم كه خوشبختي ما وابسته به اموري بيرون از دسترس ما باشد، در آن صورت، احساس رنج خواهيم كر

مي توانيد هم اكنون، احساس شادي كنيد، بدون اينكه هرگز به دليل ويژه اي نياز باشد.

براي احساس شادكامي و خوشبختي، لزومي ندارد كه پيشامد ويژه اي رخ دهد

بيشتر ما براي باز شناختن بهاي هر چيز، قانوني داريم و آن اينكه، خواستار امور كمياب هستيم و براي امور بسيار شگفت انگيزي كه پيوسته در پيرامون مان رخ مي دهد، ارزشي قائل نيستيم

بزرگترين خشنودي هاي زندگي، زماني به دست مي آيد كه انسان بداند در راستاي باورهاي راستين خود، رفتار كرده است

افراد، براي فرار از رنج، تلاش بيشتري مي كنند تا براي كسب لذت.